این روزها اوضاع پاساژ علاءالدین چندان خوب نیست. بازار راکد است،
خریدارن هم مکانهای بهتری را برای خرید پیدا کردهاند، باقی نیز بیشتر
تماشاچی هستند. بازار شور و حالی ندارد و کمتر کسی به قصد خرید وارد
فروشگاهي میشود.
عموما کمتر کسی دل خوش از پاساژ علاءالدین دارد؛ بازاری که سالها حاکم
بیچون و چرای بازار موبایل تهران بوده است. عموما هر بار حرفی از
علاءالدین در هر محفلی میشود، هر کسی خاطره بدی به یاد میآورد و با تلخی
سخنانی سخت نثار ساختمان و فروشندگان و مدیرانش میکند.
به پایان سال نزدیک میشویم و همه روزهای پایانی سال را موقعیتی برای
کسب درآمد خود میدانند و این فروشندگان منفور هم به روزهای پایانی سال چشم
دوختهاند تا بتوانند رکودی را که در سال جاری در پی بالا و پایین شدن
قیمت در نمودار دلار و از سوی دیگر تخریب مغازهها و بیخانمان شدنشان
تجربه کردند، جبران کنند.
بارها درباره اتفاقات ریز و درشتی که در این مرکز افتاده خوانده و
نوشتهایم، از کلاهبرداری، فروش گوشیهای دست دوم به جای نو، گوشیهای
تقلبی، فروش گوشی به چند برابر قیمت و خلافهایی به کوچکی فروش برچسب به
قیمت گوشی و هزاران خلاف دیگر که بسیاری میدانند و حتما خاطره یا کامنتی
را با خود در زیر این گزارش در پی خواهد داشت...
اما آیا از خود پرسیدهایم چرا بزرگترین مرکز خرید و فروش گوشی دستخوش
چنین اتفاقاتی شده است؟ مقصر این همه اتفاق کیست و از کجا نشات گرفته است؟
مدیریت غلط
بزرگترین مرکز خرید و فروش حال حاضر گوشیهای موبایل در تهران، ظاهرا به روشی سنتی مدیریت میشود.
احتمالا گذرتان به این مرکز خرید افتاده و از دو در ورودی پاساژ که وارد
علاءالدین شوید چهرهای نهچندان زیبا شما را از ورود به این مرکز باز
میدارد. فروشگاههای کوچک و تو در تو که به هر کدام سرک بکشید دستکم 5
نفر پاسخگویتان خواهند بود.
از ویترینهای شلوغ که اگر درست چیده شوند با آن همه گوشیهای رنگارنگ و
زیبا حتما جلوه بهتری پیدا میکند تا سردر مغازهها که ویترینی از
تابلوهایی است که هر کدام حرفی برای گفتن دارند و چهره زشتی را به این
فروشگاههای گرانقیمت بخشیدهاند.
برخورد فروشندگان که در میانشان کمتر کسی ادای ادب میکند و مشتری
مداری که معمولا در این مرکز خرید مورد توجه قرار نمیگیرد. کمتر نمایندگی
در این پاساژ فروشگاهی دارد و هیچ نمایندگی اصلی تعمیرگاه اختصاصی ندارد.
تهویه هوا به سختی صورت میگیرد، راهپله و آسانسور و پله برقی که به
بدترین شکل ممکن برای رفت و آمد در نظر گرفته شده است. به مسایل ایمنی
ساختمان که اصلا توجهی نشده و هزار مشکل دیگر که در این گزارش مجالی به
پرداختن آن نیست.
در پاساژی که اجاره بهای هر یک از یکهزار و 200 فروشگاه آن به طور
میانگین به بیش از 20 میلیون تومان میرسد، مطمئنا پرداختن به مشکلات ظاهری
هزینه زیادی برای مدیران در پی ندارد.
اما به نظر میرسد مدیریت سنتی مانع از پرداختن به مسایلی میشود که این
روزها میتواند این غول را از مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم میکند و
حضور مراکز رقیب که هر روز بیشتر این مرکز خرید را تهدید میکند، نجات دهد.
حضور رقبا
از چند سال پیش که بازار موبایل راه اندازی شد، مدیران علاءالدین معتقد
بودند که هرگز بازاری نمیتواند با علاءالدین رقابت کند. اما این روزها
اکثر خریداران بخصوص خانوادهها برای خرید، بازارهای جایگزین را انتخاب
میکنند، چرا که با وجود فضایی سالم و امن برای خرید، این مرکز دارای
پارکینگ اختصاصی، رستوران و کافیشاپ و از سوی دیگر امنیت خرید است. همه
مواردی که در طول سالهای گذشته هرگز در علاءالدین مورد توجه قرار نگرفت!
از سوی دیگر به تازگی مرکزی با عظمت درست در جوار علاءالدین بنا شده که
علاوه بر همه امکاناتی که در بازار موبایل لحاظ شده بود، دارای مراکز
تفریحی همچون سینما است که مشتریان و بویژه خانوادهها را به خود جذب
میکند. حضور نمایندگیهای اصلی موبایل، اختصاص بخش اعظم آن به گوشی موبایل
و حتی گردآوری عمدهفروشان، امتیازاتی است که مطمئنا بخش بزرگی از مشتریان
علاءالدین را به خود جلب میکند.
حق با مشتری نیست
معمولا مشتریان علاءالدین از خریدی که میکنند، راضی نیستند و بسیاری
حتی جرات خرید از این مرکز را نیز ندارند، چرا که یا خاطره خوبی ندارند یا
به آنها توصیه شده که از این مرکز خرید نکنند. در مرکز خرید علاءالدین حق
با مشتری نیست، حق با فروشنده هم نیست...
اجاره بهای چند دهمیلیونی فروشگاهها که هر سال هم به تعداد صفرهای آن
اضافه میشود، فروشندگان را وادار میکند که محصول خود را به هر طریقی
بفروشند. خواه مشتری راضی باشد یا نباشد. فروش گوشی دست دوم به جای نو،
فروش برنامهها و نرمافزارهای اجباری با قیمتهای نجومی و هزاران مورد
دیگر همه و همه جبری است که فروشندگان علاءالدین هم ناگزیر از انجام آن
هستند، چرا که برای دوام و بقا در بزرگترین مرکز خرید موبایل چارهای جز
آن ندارند.
پس شعار "همیشه حق با مشتری است" در این مرکز خرید فعلا معنایی ندارد.
ازدحام کاذب
مدیران علاءالدین هنوز هم اصرار دارند که این فروشگاه تا ابد جایگاهی
برای خرید و فروش گوشی است و هرگز مرکز خریدی نمیتواند با آن رقابت کند.
اگر با مدیران علاءالدین به صحبت بنشینید حتما در میان حرفهایشان
میشنوید: "اگر علاءالدین نام خوشی ندارد، چرا این پاساژ هنوز هم شلوغ
است؟" مطمئنا متقاعد خواهید شد!
اگر به علاءالدین سر بزنید هنوز هم افرادی را در رفت و آمد میبینید،
اما به شلوغی گذشته نیست. پیشتر ورودی علاءالدین به اندازهای شلوغ بود که
رفت آمد نه تنها برای خانمها بلکه برای آقایان هم دشوار بود. اما این
روزها آن شور و شوق همیشه را ندارد. کمتر کسی به قصد خرید به این پاساژ سر
میزند. با این حال تردد داخل راهروها و راهپلهها زیاد است.
شاید جالب باشد بدانید که به گفتهی برخی از فروشندههای خود علاءالدین
ازدحام و شلوغی این روزهای علاءالدین عموما کاذب است، چرا که همانطور که
پیشتر هم گفته شد، هر فروشگاهی دست کم 5 فروشنده دارد و همین مغازهداران
چند صد فروشگاه اگر فقط خودشان در رفت و آمد باشند، قطعا ازدحام در
علاءالدین کم نخواهد شد.
دوام علاءالدین
وجود بازار موبایل و هماکنون چارسو، علاءالدین را به شدت تهدید میکند. اتفاقاتی که به تازگی داخل علاءالدین افتاده و منجر به تخریب طبقات آن شده و
در پی آن اجاره بهای مغازههای طبقات مختلف باعث شده که بسیاری از
فروشندگان به چارسو رو بیاورند و با همه مشکلات و ضرر و زیانی که در پی فسق
قراردادشان با علاءالدین متحمل میشوند، حاضر به ترک آن شدهاند. از سوی
دیگر همجواری با چارسو قطعا به ضرر علاءالدین خواهد شد چرا که مشتریان
ترجیح میدهند در فضایی جذابتر و زیباتر خرید کنند.
همچنین اختصاص یکی از طبقات چارسو به عمدهفروشان روی کسب و کار علاءالدین هم تاثیر خواهد داشت.
راههایی برای نجات
قطعا علاءالدین تا ابد حاکم مطلق خرید و فروش موبایل در تهران نخواهد
بود. اگرچه ممکن است این حاکمیت تا چند سال دیگر هم ادامه داشته باشد که به
اعتقاد بسیاری از جمله برخی از فروشندگان خود علاءالدین تا یک سال دیگر
علاءالدین در مقابل رقبا حرفی برای گفتن نخواهد داشت.
اما قطعا تغییر استراتژی میتواند این بازار را نجات دهد
به گفته بازاریان، هم اکنون مدیریت فشار زیادی را به لحاظ اجارهبها،
قوانین نانوشته، نبود سند رسمی برای فروشگاهها و فسخ قرارداد و خرید
فروشگاهها به بهایی کمتر از نصف قیمت خرید اصلی اعمال کرده که باعث میشود
بسیاری از فروشندگان حتی با وجود ضرر و زیان حاضرند این مرکز را ترک کرده و
به مراکز دیگر کوچ کنند.
اما اگر مدیریت راهکار درستی بیندیشد، اقدام به تعمیرات اساسی
از راهپلهها و پلهبرقی گرفته تا آسانسور و ظاهرا کلی پاساژ کند، احتمالا
این دوام علاءالدین تا چند سال آینده بیشتر خواهد شد. علاءالدین شناخته
شدهترین مرکز خرید موبایل کشور است، بزرگترین فروشندگان موبایل در این
مرکز فعالیت میکنند، کسبهی قدیمی دارد و اگر به پاساژ رسیدگی شود و کنترل
بر قیمتها و رفتار فروشگاهها شود قطعا علاءالدین میتواند احیا شود.
شکل ظاهری، ورودی پاساژ، وجود نمایندگیهای اصلی و تعمیرکاران مجاز،
وجود کافیشاپ و غذاخوری میتواند در جلب مشتری موثر باشد و از سوی دیگر
اعمال قوانین درست، اجارههای منطقی فروشگاهها و جلوگیری قانونی از
خلافهای ریز و درشت مطمئنا در دوام و بقای علاءالدین نقش بسزایی خواهد
داشت.